˙·٠•●♥ دریـــــــــا ی عـشـــــق ♥●•٠·˙

مهـــــ ـــــ ــــم نـیـســــــــ ـتــ


ایــن در بــﮧ کــدامـ پاشنــــــ ــــﮧـ مــےچرخـــــــــ ـد . . ،


 مهم تویــــــــ ــــے . .


کــﮧ نــﮧ مـ‌ـ ے آیـــــ ــے، نــﮧ مـ‌ـــــ ــــــ ــے روـے . . .!

نوشته شده در برچسب:مهـــــ ـــــ ــــم نـیـســــــــ ـتــ,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |
 
نـہ از اومـدטּ کسـے ذوق زده میشم ،

نہ کسے از ڪنآرمـ بره حوصلـہ دارمــ نآزشو بـخـرمــ ڪہ بـرگرده ...

مـטּ آدمــ بے احسآسے نیستمـ !

مـטּ بے معرفـتــ و نآمرد نیستمــ ...

فقط خستہ امــ ...

از همـہ چے !

چون یہ زمآنے ڪسآیے وارد زنـدگیم شـدטּ

ڪـہ یہ سرے بـآورامو از بیـטּ بـردטּ ...

 

 

نوشته شده در برچسب:نـہ از اومـدטּ کسـے ذوق زده میشم ،,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |
زنـבِگـــےِ زَنــگ تَفریــפـــےِ

کـפּتـآـﮧ اَسـت

یـآבِمـآטּ بـآشَـב

زَنـگ بَعـב פـسآبــ בآریـــم

نوشته شده در برچسب:زنـבِگـــےِ,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |


کــــــــــــو ر بــاش بانـــو

نـگاه کـه مـی کنـی، مـی گوینــد: نَــــ ــخ داد!

عَـبوس بــاش بانــــو

لبــخند کـه مـیزنـی، مـی گـوینــد: پــــ ــــا داد!

لال بــاش بانــــو

حَـرف کـه مـی زنـی، مـی گوینــد: جـلوِه فـروخـت!

شـاید دسـت از سـرمان بردارنـد ،

شــــــــایــــــــ ـد !!

نوشته شده در برچسب:کــــــــــــو ر بــاش بانـــو,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

 

مــــانـــــنـــــــد شــــــــیــــشـــه

شــــــــــکســتــنـــــمـــ آســــــانــــ بـــود . . .

ولـــــــــیـــ

دیــگـــر بــهــ    مــنـــ    دســتـــ    نـــزنـــ

ایــــــــن بـــــــار زخــــمـــیــــ اتــــــ خــــــواهـــــــم کــــــــــرد...........

نوشته شده در برچسب:مــــانـــــنـــــــد شــــــــیــــشـــه,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

 


یکیــــ از سختـــــــ ترین کارای دنیا

اینـه کـه برای دیگرانــــــ توضیح بدی

دقیقا چـه مرگتـــه...
نوشته شده در برچسب:یکیــــ از سختـــــــ ترین کارای دنیا,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

 



میـدونی بن بسـتــــــ| زنـدگی کـجـاست ؟؟؟

جــایــی کـه ...

نـه حـــق خــواسـتنش داری

نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردنش

نوشته شده در برچسب:میـدونی بن بسـتــــــ| زنـدگی کـجـاست ؟؟؟,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

ممنوع است


 

شراب خواستم... گفت : " ممنوع است "

 

آغوش خواستم... گفت : " ممنوع است"

 

بوسه خواستم... گفت : " ممنوع است "

 

نگاه خواستم... گفت: " ممنوع است "

 

نفس خواستم... گفت : "ممنوع است "

 

هه

 

 حـــــــــــــــــــــــالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه

 

با یک بطری پر از گلاب ، آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد

 

و با هر چـــه بوســـــــه ، سنــــــــگ ســــــــرد مـــــــــــزارم را

 

 

و چه ناسزاوارعکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ، نگاه می کند

 

و در حسرت نفس های از دست رفته ، به آرامی اشک می ریزد

نوشته شده در برچسب:ممنوع است,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

یـه آهـنـگِ خـاص ....




یـه آهـنـگِ خـاص

یـه خـاطـرهِ نـاب

یـه یـاد کـهـنـه

یـه نـفـر تـنهـا

یـه عـاشـق

یـه عـکـسِ یـادگـاری

یـه عـطـرِ مشـتـرک

یـه حـسِ سـاده

چـه مـعـجـونـی مـیـشـود بـرای گـریـه

امـــشـــب !

" عطر تو " در هواست ...

می آیی ...؟

یا رفته ای ...؟
نوشته شده در برچسب:یـه آهـنـگِ خـاص ,,,,,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

به کسی که دوستش داری ...

 

به کسی که دوستش داری ♥ بگو که چقدر به او علاقه داری

 

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

 

چون زمانی که از دستش بدی 

 

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

 

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید 

نوشته شده در برچسب:به کسی که دوستش داری ,,,,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |


باید فراموشت کنم

چندیست تمرین می کنم

من می توانم ! می شود !

آرام تلقین می کنم

حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....

تا بعد، بهتر می شود ....

فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم

من می پذیرم رفته ای

و بر نمی گردی همین !

خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم

کم کم ز یادم می روی

این روزگار و رسم اوست !

این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین می کنم...

 

نوشته شده در برچسب:چندیست تمرین می کنم,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

 

خداحافظ ای دنیــــــــای نیــــــــرنگ و نامردی

خداحافظ ای تنهـــــــایی و شبهـــــای سردی

 

خداحافظ ای دلهـــــــــــــایی یخ زده و سنگی

خداحافظ ای عاشقــــــــان کاغــــذهای رنگی

 

خداحافظ ای شبهـــــــای غــــم و اندوه و درد

خداحافظ ای یاران همــــــــــدم و مونس سرد

 

خداحافظ ای دلهــــــــــــای شکسته و خسته

خداحافظ ای عاشقـــــــــان به انتظار نشسته

 

خداحافظ ای کــــــــــــــوچه های تنگ و باریک

خداحافظ ای زمستــــــــــــانهای سرد و تاریک

 

نوشته شده در برچسب:»» عاشق نشو هیچ کس باوفا نیست,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

 

 

برگا همه ریختن ولی شاخه هست , کم کم باید بارو بست

 

 

باید برگردیم خونه هامون ساک به دست , چیزی که مونده یه خاطرست...

نوشته شده در برچسب:»» تنها رفیق ماندگار (خاطره هاست),ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

 

دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام


آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام

دلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست


آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راست

از تو دلگیرم که نیستی کنارم ..

 

من دارم می‌میرم تو کجایی من باز بی قرارم


میدونی جز تو کسی رو ندارم ..

 

باورم نمیشه اینقدر آسون رفتی از کنارم

نوشته شده در برچسب:»» اسان رفتی از کنارم,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |


گاهی عمر تلف میشود ؛

 

به پای یک احساس ….

 

گاهی احساس تلف میشود ؛

 

به پای عمر !

 

و چه عذابی میکشد ،

 

کسی که هم عمرش تلف میشود ؛

 

هم احساسش …

نوشته شده در برچسب:گاهی عمر تلف میشود,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |